شکار جذبه توفیق شد گریبانم


دگر چه خار تواند گرفت دامانم؟

به کوی دوست رسیدم ز راه ساده دلی


ز جیب کعبه برآورد سر بیابانم

مرا به رد و قبول زمانه کاری نیست


چو چشم آینه در خوب و زشت حیرانم